امیررضا در نمایشگاه دفاع مقدس ارومیه شهریور93
سلام . اینجا داریم میریم نمایشگاه. امیررضا رو ی پل هوایی میره طرف یه دختر کوچولو میخواد باهاش دست بده اون دستشو پس میزنه آقا کوچولو هم یکی میزنه پشت کمرش.وادامه ماجرا..........
اینجا رفته رو نفر بر عزیزم عاشقتم بخدا
این آقا پسر هم از امیررضا خوشش اومده بود و باهم بازی میکردن
عاشق کامیون پسرم. با مادر رفته رفته بهش میگه نازی نازی. قبلا دٌش میکرد ولی اینجا هم رفتی داری خوخ ناجیلا رو اوخش میکنی آخه پسر
شاید هم مثل بابای خودم راننده کامیون بشیخیلی عاشق این کامیون ها هستی
بلاخره سوار خوخ شدی
اینجا هم کنار پرچم گنبدحضرت عباس ایستادی.
بعدش هم دایی اومد و شروع کردی به بازی.
دهنشو ببین نمیذاشتی پاک کنم........
شاد باشید و سلامت
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی