سیدامیررضاسیدامیررضا، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 10 روز سن داره

عشق ابدی من

شادم چون زندگی جریان دارد. لذت میبرم از نفس کشیدن چون خدایی دارم.

یه اتفاق ناگوار

1391/9/29 12:53
نویسنده : مامان مرضیه
382 بازدید
اشتراک گذاری

سلام امیررضا جان امروز روز چهارشنبه 29 اذر ماه سال 91

صبح که بابا محسن داشت میرفت سر کار تلفن خونه زنگ خورد من و تو خواب بودیم

بابا محسن دید از خونه ی خاله مهتاست اومد منو بیدار کرد

ساعت 7:15 بود خاله مهتا گفت

خیلی دلم گرفت کاش میتونستم ببینمش

اخه دلم برا این میسوزه که اقاجونم تورو ندید عزیزم

منو خیلی میخواست.ولی بدلیل مشکلاتی که بینمون بود رفت و امدها قطع شده بود

خلاصه این که بابا محسن اجازه نداد بریم مراسم

خب حقم داره اصفهان کجا ارومیه کجا بیشتر مخالفتش به خاطر تو بود که کوچولویی و سرما میخوری

یه روزی من و بابا محسن هم میریم عزیزم

اون موقع دوست دارم پسری باشی که یادمارو به نیکی ببرن و سربلندمون کنی

خدا بیامورزتش خیلی مرد با تقوا و با ایمانی بود

عذاب وجدانم به خاطر اینه که تورو نبردم پیشش امیررضاجان

 اقاجونم متولد سال 1307 بود درسال 1391 روز چهارشنبه ساعت 4 صبح ما رو تنها گذاشت باکوله باری از خاطرات قشنگش و لبای همیشه خندونش.

 این هم دوتا عکس از اقاجونم 

دوست داشتم بازم برام شعر بخونی و بخندی دستای پراز چین و چروکتو بگیرم و برام بخندی

اصلا نمیتونم خودمو ببخشم

چرا نتونستم ببینمت؟

نمی تونم باورکنم دیگه نیستی مرجان صدام کنی. 

حالا دیگه باید با خاطراتت زندگی کنم اقا جونم 

خیلی دوستت دارم 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

مهدیه
29 آذر 91 9:44
تسلیت میگم عزیزم!


بزرگواری دوست من
نازنین
29 آذر 91 10:52
سلام .ضمن عرض تسلیت منظور از آقاجون پدرتون یا پدر بزرگتون.خدا گل پسرتون رو نگه داره.



پدربزرگم
زینب ( مامان فرشته آسمونی امیرعباس)
29 آذر 91 13:51
سلام عزیزم...
تسلیت میگم...
انشالله خدا همسر و فرزندتو برات نگهداره...



ممنون خانومی
فرزانه مامان مرصاد
30 آذر 91 20:04
خدارحمتش کنه
مرجان کیه ؟؟
خودتی؟


اره اقاجونم مرجان صدام میزد
مامان آناهیتا
1 دی 91 1:22
سلام عزیزم تسلیت میگم امیدوارم غم آخرت باشه
خدا همسر و فرزندتو برات نگه داره .
خیلی سخته دوری از خانواده می دونم چه حالی داری عزیزم . مارو درغمت شریک بدون .
براش فاتحه می خونم در این شب جمعه خدا رحمتش کنه


شما بزرگواری عزیزم
سمیه مهدی
2 دی 91 6:11
سلام خدا رحمتش کنه خدا کوجولوتونو براتون نگه داره ماشالا چقد ماهه


ممنونم عزیزم
رضوان مامان رادین
2 دی 91 12:25
عزیزم خدا رحمتشون کنه.خیلی سخته....منم تازه پدر بزرگمو از دست دادم درکت میکنم


قربونت برم عزیزم
مامان پرنیان
2 دی 91 13:09
روحشون شاد . من هم لینکتون کردم.


ممنونم
عمو روحانی
2 دی 91 17:57
با سلام. عرض تسلیت دارم به شما و خانواده محترم . در پاسخ به سوال شما اولا علل رو توی سایت نوشتم نمیدونم مطالعه کردید یا نه . دوم اینکه سعی کنید بیشتر به قیامت واینکه دست شما چقدر پر هست وتوشه چی دارید که با خودتون ببرید فکر کنید . واینکه با یک کم وقت گذاشتن دانش وآگاهی خودتون رو در مورد نماز بالا ببرید تا اهمیت اون براتون پر رنگ بشه واقدام به نماز خواندن براتون جدی تر بشه تا کودک شما هم در آینده از شما یاد گرفته باشه وتربیت ارزشمندی داشته باشه . موفق باشید


مامان مهرزاد جان
3 دی 91 9:19
تسلیت میگم عزیزم
ناراحت شدم وقتی خوندم
خدا همسر و فرزندتونو سالم براتون نگه داره


لطف داری عزیزم
Sepieh
30 دی 91 3:21



قربونت عزيزم