سیدامیررضاسیدامیررضا، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 3 روز سن داره

عشق ابدی من

شادم چون زندگی جریان دارد. لذت میبرم از نفس کشیدن چون خدایی دارم.

مادرم

1391/8/21 14:31
نویسنده : مامان مرضیه
250 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به پسر عزیزم

میخوام بنویسم تا بدونی و بخونی که چقد دلم تنگه برای مامانم

امیررضاجان مادرجون پیشم نیست و تنهام اون ازمن دوره ارومیه اس

خیلی وقتا دلم براشون تنگ میشه ولی چه میشه کرد؟

خیلی شبا از ترس خوابم نمی بره نگرانم خدایی نکرده اتفاقی براشون بیافته و من نباشم

دوری و غربت خیلی سخته توصیف نمیشه گلم

نمیخوام ادامه بدم چون مادرجون نوشته هامو میخونه و ناراحت میشه

فقط می خوام بدونن که چقددوستشون دارم ودستاشونو میبوسم 

گفتم مادر! ... گفت: جانم

گفتم درد دارم! ... گفت: بجانم

گفتم خسته ام! ... گفت: پریشانم

گفتم گرسنه ام! ... گفت : بخور از سهمِ نانم

گفتم کجا بخوابم! ... گفت: روی چشمانم

این قسمت از وبلاگ یه دوست کپی شده امیدوارم ناراحت نشه> 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)