امان از دست این پسر
این امیررضا اونقد شیطون شده که نگو هر کاری بخواد میکنه رومیزی هارو میکشه وسایلو میندازه زمین جیغ میزنه
یه کار دیگه .....سراغ قبضای بابایی هم میره و تا سربرسیم تیکه پاره کرده
خلاصه این که تواین مدت که نبودیم کلی بلا سر خودش اورده یکی این بود که قران رو از رو میز کشید و انداخت رو سرش و گریه کرد.
تازه پسرم( دست بده) هم یاد گرفته .به اب و بابا هم ابه میگه ماما هم میگه.موهای دخترعمه اش رو هم میکشه
یادم رفت بگم امیررضا جان میشینه و موهاشم براش فشن میکنم
عمه هاجر موهاشو براش کوتاه کرده دستش درد نکنه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی