باران می آید..........
خدارو شکر این چند وقت خیلی بارون اومده.منم خیلی دوست داشتم عکس براتون بگیرم ولی مگه اقا امیررضا میذاره من یه ثانیه برم بیرون خلاصه اینکه سه شنبه مصادف با ولادت حضرت علی و روز پدر یه بارونی اومد سهمگین چه رعد و برقایی میزدوحشتناک.اینم یکی دوتا عکس از اون روز قشنگ. امیررضا جون با بابا محسن رفته بودن بیرون که بارون میگیره و گل پسرم یه ذره خیس میشه اومده خونه بهش میگم کجا رفته بودی؟میگه دَدَ........ میگم با کی رفته بودی میگه بابا جی...... کاش میتونستم یه فیلم براتون از شیرین زبونیاش بذارم تا یکی گریه میکنه میره جلوش ئامیسه دستاشو کنار میزنه میگه چی؟چی؟ جوابشو نده عصبانی میشه میگه چیه؟چیه؟با صدای بلند و ب...
نویسنده :
مامان مرضیه
10:24